نقد فیلم (اخلاقتو خوب کن)
آنچه از نکات ارزنده و دلسوزانه رهبر معظم انقلاب در باره ی جنگ نرم دشمنان علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مطرح میشود تکلیف ما را در رابطه بادشمنان معین می سازد اما درد و دریغ از زمانی که دوستان لباس دشمن به تن کنند واز روی غرض ویا بدون غرض واز روی غفلت رفتاری داشته باشند که همسنگ عمل دشمنان است .
مدتی است که در سینما وصدا وسیمای ماکارشناسان مذهبی از نوع نویسندگان فیلمنامه ها وکارگردانان!!! آماده ی ارا ئه ی راهنمایی و ارشاد مردم از طریق پرده ی سینما وصفحه ی تلویزیون مشاهده می شوند؛افرادی که با برداشتی خاص ازدین ومقوله های دینی آن هم از نوع روشنفکرانه در حال افاضه هستند وعجیب تر این که جایی مانند صدا وسیمای جمهوری اسلامی از این رفتارهای موذیانه وتخریب گر که اموری مانند اعتقاد به معاد وروحانیت را نشانه رفته اند ،غفلت دارد.
با کمی دقت وتأمل در فیلم سینمایی (اخلاقتو خوب کن) می شود فهمید که نویسنده و سایر همکاران او در ساخت فیلم(شاید بتوانیم بازیگران رااستثنا کنیم)ساختاری برای فیلم ایجا د کرده اند که شرحش رادر ذیل می خوانید.
الف)انحراف دراعتقاد صحیح نسبنت به عوالم مجرد ا ز ماده مانند فرشتگان وروح
در تمام فیلم فرد مؤثر وبوجود آورنده تمام پیامهای فیلم برای القا به بیننده موجودی غیر مادی است (روح) که با موبایل با عالم بالا تماس دارد ودر قالب یک انسان به زمین پا گذاشته وحتی معلم کسانی مانند روحانی فیلم شده به نوعی که فردروحانی در این فیلم مانند بچه دبستانی به دنبال این شخص است تابرای راحت مردن وخروج ازاین دنیا از وی رهنمون بگیرد.
از نکات قابل توجه در این قسمت مادی جلوه دادن امور مجرد از ماده و لباس زمینی پوشاندن به آنها در زمینه ی رفتارها،حرکت ها و کلام با قالب طنز گویی ولودگی است.
در سال های اخیر نمونه های دیگری از این دست ابتکارهای غیر صحیح و غیر لازم را در برنامه های تلویزیونی و در قالب القای مفاهیم دینی شاهد بوده ایم ،مانند از جنس زن یا مرد قرار دادن شیطان و بردن آن در زندگی خانوادگی افراد با ایمان تا جایی که چه بسا برخی از زنان و مردان در انسان بودن طرف مقابله خود به شک و شبهه افتند و این امر ناشی از تصویر ناصحیح از شیطان و نقش وی در رابطه با تسلط بر انسان است.
ب)طعنه به روحانیت و موقعیت اجتماعی آنان
در این فیلم نویسنده و کارگردان روحانی ای را نشان می دهند که از نظر این افراد در رفتارهای اخلاقی و خانوادگی خود مشکلاتی دارد و هرچند در ظاهرنویسنده درباره ی فردی از افراد روحانیت مطلب می نویسد ولی نیم نگاهی هم از درون و پنهان که البته خیلی هم مخفی و در ضمیرنمانده به نظام روحانیت فعلی جامعه دارد.شما در این فیلم با روحانی ای مواجه هستید که بالای منبر از فلان کاسب محل نام برده و غیبت می نماید،کسی که کارش گران فروشی بوده و حال از این عمل توبه کرده ولی روحانی فیلم با غفلت تمام اسم وی را در بین مردم مطرح می کند و به جای آن که به خود شخص تذکر دهد و وظیفه ی امر به معروف و نهی از
منکر را انجام دهد،آبروی وی را در بین مردم می برد.
در جای دیگر تذکراین معلم عالم غیب نسبت به قطع رحم این روحانی با برادرش است که از نظر فرهنگی با او سازگاری ندارد و از نوع کراواتی هاست؛معلم غیبی در مقام تذکر و توصیه به او می فهماند که اگر این مشکلات و ناهنجاری ها را از خود دور نکند و صله ی رحم نسبت به برادر کراواتی خود انجام ندهد،قابلیت برای مرگی آسان را نخواهد داشت.
مطلب مورد توجه فیلم در این جا نشان دادن عدم وجود شناخت صحیح وظایف از سوی بعضی از روحانیت در بعد دعوت اجتماعی از طریق مسامحه و مماشات و مراعات حال مردم است و این که روحانی فیلم نمی داند که چگونه وظایفی را که به عنوان مبلغ مذهبی و مروج دین به عهده ی او گذاشته شده است رعایت نموده و به آن ها عمل نماید.
مطلب این است که چرا برای نشان دادن این ضعف ها که در وهله ی اول رعایت آن ها بر عهده ی همگان است از روحانی انتظار رفته و دیگر این که چه لزومی دارد که مصادیق ضعف صورت گرفته از یک روحانی در یک فیلم به نمایش در آید و این همه تلاش و زحمت کسانی که در این کسوت بین مردم حضور و نقش سازنده دارند،نادیده گرفته شود.آیا غیر از این است که این قبیل افراد از راه فیلم سازی حقد و حسد و کج نگری و کج بینی خود را نسبت به یک قشر به نمایش گذاشته و از این طریق زمینه را برای بد بینی در اقشار جامعه و خانواده ها و بخصوص جوانان نسبت به جامعه ی روحانیت مساعد می نمایند.
اصولاً چرا باید یک نویسنده و کارگردان به خود اجازه دهد تا با لباسی که نمادی قوی در معنویت و اعتقادات دینی و اسلامی است،بازی کند و هر چه از ذهن ظاهربینش می گذرد به نمایش گذارد و ژست دلسوزانه بگیرند و از معنویت و راهکارهای اخلاقی دم بزنند و به قول خودشان حس معنویت گرایی آنان گل کند و دیگ غیرت دین ورزی آنان بجوش آید.مگر نه این است که در انتقاد باید شخص منتقد هم راه انتقاد را بلد باشد و هم بداند در امری که به انتقاد نشسته نباید آبروی فرد یاصنفی را بریزد؟هر چند ما حساب این گونه نویسندگان و کارگردانان را از منتقدان واقعی و دلسوز جدا می دانیم و اینان را ریگ به کفش می شناسیم.
ج)اعتبار دادن به افراد ناصالح و برتری دادن آنان بر متولیان معنویت و اخلاق
شما در این فیلم با کمال تعجب در مقابل فرد روحانی با دختری خیابانی و جیب بر مواجه می شوید که با بزک کردن و نشستن در ماشین افراد عیاش و خوش گذران قصد تیغ زدن آن ها را دارد و دقیقاً همین انسان، مانند فرشته نجات بر سر پیرزن بیمار و بی کس و کار فیلم حاضر می شود و مسئولیت بهبودی و سلامت او را برعهده می گیرد.گویی نویسنده و کارگردان فیلم می خواهند آموزش دهند که اگر هم انسان ناپاکی بودی و خیلی از امراض روحی و اخلاقی هم در تو موجود بود و حتی اگر اهل کرنش و عبادت برای خدا هم نبودی اما قلب پاکی داشتی،همین مقدار برای نجات و قرب به درگاه الهی کافی است یعنی ترویج مفهوم غلط و بی محتوای این جمله که(می بخور،منبر بسوزان،مردم آزاری نکن)
انگار این افراد فراموش کرده اند که برای قرب به خدا در اخلاقیات حسن فعلی و فاعلی هر دو نیاز است؛کار مثبتی مانند مداوا و پرستاری از بیمار از راه خلاف اخلاق و حرام در نزد خدا به جایی ندارد و همان معنای آب در هاون کوبیدن است.
در پایان تذکر این نکته به صورت کلی لازم می نماید که در پس پرده ی این افکار و رفتارها چیزی شبیه به آنچه روحانیت مسیحی دچار گردید،خود نمایی می کند.در دوران رنسانس علمی در اروپا بی رنگ کردن متون دینی و کنار زدن متولیان دین و روحانیت کلیسا کار را به جایی رساند که امروز چیزی جز اسم روحانیت مسیحی باقی نمانده و از بزرگان دینی آنان جز انجام مراسم خشک مذهبی در کلیسا بر نمی آید.کنار گذاشتن و تضعیف قوای معناگرا و در مقابل تفسیر مادی و ظاهر بینانه از مقولات دینی عملی است که عده ای در کشور ما به دنبالش هستند،هر چند در مقابل فهم عمیق و ایمان محکم قلبی مردم و جوانان ما جرأت اظهار نیت های شوم درونی خود را پیدا نمی کنند ولی این گروه با مخدوش کردن چهره ی حقایق دینی وافراد مرتبط با این حقایق در صدد لطمه زدن به بنیان فکری و معنوی نسل حاضرند.
در این جا لازم است متذکر شویم که مسئولان امر خطیر رسانه باید بیش از پیش وظیفه ی خود را بدانند و به تذکراتی که رهبر فرزانه انقلاب در راستای هوشیاری مسئولین و مردم می دهند،توجه نمایند و با کسانی که در صدد تضعیف پایه های بنیادین نظام اسلامی هستند با قاطعیت بیشتری برخورد کنند تا شاهد ادامه ی چنین روند نامیمونی در رسانه کشور نباشیم.